بانک موضوعات تبلیغی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

باطن بینی

سه شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۰۱ ق.ظ

 

باطن بینی

انسان مومن این هنر را دارد که از ظاهر و پوسته عبور کرده و به مغز و باطن همه چیز توجه نماید و این یک امتیاز و فضیلت محسوب می شود .

·         قال امیر المؤمنین (ع): إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ هُمُ الَّذِینَ نَظَرُوا إِلَی‏ بَاطِنِ‏ الدُّنْیَا إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِلَی ظَاهِرِهَا وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعَاجِلِهَا نهج البلاغه، حکمت 432.

·        پیش صاحب نظران ملک سلیمان باد است    

      بلکه انست سلیمان که زملک ازاد است ..

·        البقرة، آیه 275 . / الَّذِینَ یَأْکُلُونَ‏ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلَّا کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى‏ فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ‏ .

·        إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی‏ بُطُونِهِمْ‏ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً  / همانا، آنان که اموال یتیمان را به ستم مى‏خورند، در حقیقت، آتشى را در شکم خود فرو مى‏برند و بزودى در آتشى افروخته وارد خواهند شد.

-         کسی به امام باقر عرض کرد یعنی منظور چه مقدار از یتیم بخوره ؟ فرمود : 2 درهم

·        گر شبی در منزل جانانه همانت کنند    

    گول نعمت را نخور مشغول صاحبخانه باش

·        داستان لیلی و مجنون باطن بینی ست  

-         پاس سگ بوسید مجنون خلق گفتند چیست این  

    گفت این سگ گاهگاهی کوی لیلا رفته است  

-         برای شیخ مرتضی زاهد هیئت امنای مسجد پول اوردند فرمود : دیشب خواب دیدم از جایی عبور می کنم نجاست می خواست به لباسم برخورد کند . پول ها را نگرفت

-         محدث قمی خواب دید روی منبر نجاست می خورد . رفت پیش میرزای قمی برای تعبیر . میرزا فرمود : بالای منبر حدیث اشتباه می خوانی . از انوقت به بعد محدث از رو روایت می خواند  

-         سلطان محمود غزنوی حج کرد.. پایتخت وی قزوین بود .. و مسیرش از شاهرود می گذشت .. نزدیک شاهرود کلبه محقری نظر سلطان را به خود جلب کرد .. کلبه محل زندگی شیخ ابوالحسن بسطامی بود .. که مرد عارف و اهل نفسی بود .. سلطان گفت که می خواهم شیخ را زیارت کنم .. وارد کلبه محقر شیخ شد .. بعد از احوال پرسی به شیخ گفت که در حق من دعا بفرمایید .. شیخ گفت : عاقبتت محمود باد .. تو که قصد حج داری و می خواهی یک سری مناسک را کنار خانه ای سنگی انجام دهی بگو ببینم آیا خانه دل این مردمی را که تحت سرپرستیت هستند اباد کرده ای ؟ سلطان محمود یک کیسه ۱۰۰۰ دیناری طلا مقابل شیخ گذاشت به عنوان هدیه .. شیخ هم از پشت سر کیسه نان جوی خشکیده ای اورد و به سلطان گفت : حالا که محمود می خواهی به مکه بروی تبرکاً مقداری از این نان میل بفرما پاک و طیب و طاهر است .. سلطان هر کاری کرد از نان های خشک بخورد نتوانست .. به شیخ گفت : بابا این نانها از بس خشک هستند از گلوی ما پایین نمی روند .. شیخ کیسه ۱۰۰۰ دیناری را به سلطان پس داد و گفت : این پولهای مال رعیت هم از گلوی ما پایین نمی روند..

-         زن و شوهر بیشتر به باطن هم توجه کنند نه ظاهر هم

-         من اکل من الحرام :

·        مات قلبه

·        خرق دینه

·        ضعف یقینه

·        قلت عبادته

·        حجبت دعوته

 

-         چشم کودک، همچو خر، در آخر است
چشم عاقل در حساب آخر است
او در آخر، چرب می‌بیند عَلف
وین زقصّاب آخرش بیند تَلف

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۲۸
سید رضا والا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی