تحلیل معرفت الله
تحلیل معرفت الله
· م : مبارزه با هوی .
· ع : عرفان رب .
- اول الدین معرفة الجبار
- سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ کُلَّهُ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ (الکافی ج ۱ص۵۰
· ر : رغبت الی الله .
- اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و داند دل من
- دعای کمیل : و اشتاق الی قربک ...
· ف : فیضان اشک چشم .
- توبه / 92 : وَّأَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنَاً أَلَّا یَجِدُواْ مَا یُنفِقُونَ . چشمانشان از اندوه، اشکبار بود که چرا چیزى ندارند که خرج جهاد کنند .
- علامه جوادی آملی : برای دفع هر چیزی سلاحی وجود دارد . سلاح مومن در برابر نفسانیات اشک است . و سلاحه البکاء . تضرع به درگاه خدا گناهان را پاک میکند . اما اگر این گریه برای اباعبدالله الحسین(ع) باشد قرب به مقام امامت پیدا می کنی . یعنی تو به انسان کامل نزدیک می شوی !!!
- تا نگرید کودک حلوا فروش بحر بخشایش نمی آید بجوش
ه : الهرب من الخلق الی الحق .
- فرار از خدا !! : یک بنده فراری و خیلی بد بوده که مردم نجف از این خیلی میترسیدهاند یک فرد لات مانند بوده که وقتی در کوچه میرفته برای او راه باز میکردهاند و احترامش میکردند تا از آنجا عبور کند! اوّل مباحثه گفتم که اینها را باید خدا بدهد. جرقهها از طرف خدا باید باشد. همین عبد فرار در صحن مطهر امیرالمؤمنین عبور میکرده و مردم حسابی از او حساب میبردند. مرحوم ملاقلی همدانی رسید. تا رسید این سلام نکرد. مرحوم آخوند یک نگاه تندی به او کرد. چقدر خوب است. نگاه تند از خدا، لعلّهم یتضرعون. نگاه تند گاهی خیلی خوب است. یک نگاه تندی به این کرد و گفت مااسمک؟ اسمت چیست؟ گفت مرا نمیشناسی؟ من عبد فرّار هستم. تا گفت من عبد فرّار هستم آقا جرقه دوّم را زد. گفت «أفَررت من اللَّه او من رسوله»؟ از که فرار کردهای؟ از خدا فرار کردی یا از پیغمبرش؟ مثل جرقه روی بنزین عبد فرّار را آتش زد. از همانجا برگشت. مرتب میگفت اَفررت من اللَّه او من رسوله، افررت من اللَّه او من رسوله،... آمد خانه و مرتب به خود میتابید و همین جمله را میگفت تا نصف شب مرد. شاگردهای مرحوم آخوند نقل میکنند که مرحوم آخوند آمدند درس و فرمودند امروز درس تعطیل است. برای اینکه یکی از اولیاء اللَّه امروز از دنیا رفته است و میخواهیم برویم تشییع جنازه. مرحوم آخوند از جلو و شاگردها پشتسر او آمدند درب خانه عبد فرّار. شاگردها خیال کردند که آخوند اشتباه میکند. لذا داخل خانه رفتند و دیدند عبد فرّار مرده است. به زنش گفتند چه شد؟ گفت نمیدانم. همین مقدار میدانم آمد خانه و مرتب میگفت «افررت من اللَّه او من رسوله» مرتب به خود میپیچید و این را میگفت تا مرد. میگویند مرحوم آخوند نه فقط در تشییع جنازهاش شرکت کردند بلکه در غسل و کفن و دفن او شرکت کردند