بانک موضوعات تبلیغی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

تحلیل معرفت الله

سه شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۳۷ ق.ظ

 

تحلیل معرفت الله

·        م : مبارزه با هوی .

·        ع : عرفان رب .

-        اول الدین معرفة الجبار

-        سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ کُلَّهُ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ (الکافی ج ۱ص۵۰

·        ر : رغبت الی الله .

-        اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من   دل من داند و من دانم و داند دل من

-        دعای کمیل : و اشتاق الی قربک ...

·        ف : فیضان اشک چشم .

-         توبه / 92 : وَّأَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنَاً أَلَّا یَجِدُواْ مَا یُنفِقُونَ . چشمانشان از اندوه، اشکبار بود که چرا چیزى ندارند که خرج جهاد کنند .

-        علامه جوادی آملی  : برای دفع هر چیزی سلاحی وجود دارد . سلاح مومن در برابر نفسانیات اشک است . و سلاحه البکاء . تضرع به درگاه خدا گناهان را پاک میکند . اما اگر این گریه برای اباعبدالله الحسین(ع) باشد قرب به مقام امامت پیدا می کنی . یعنی تو به انسان کامل نزدیک می شوی !!!

 

-        تا نگرید کودک حلوا فروش              بحر بخشایش نمی آید بجوش

ه : الهرب من الخلق الی الحق .

-         فرار از خدا !! : یک بنده فراری و خیلی بد بوده که مردم نجف از این خیلی می‏ترسیده‏اند یک فرد لات مانند بوده که وقتی در کوچه می‏رفته برای او راه باز می‏کرده‏اند و احترامش می‏کردند تا از آنجا عبور کند! اوّل مباحثه گفتم که اینها را باید خدا بدهد. جرقه‏ها از طرف خدا باید باشد. همین عبد فرار در صحن مطهر امیرالمؤمنین عبور می‏کرده و مردم حسابی از او حساب می‏بردند. مرحوم ملاقلی همدانی رسید. تا رسید این سلام نکرد. مرحوم آخوند یک نگاه تندی به او کرد. چقدر خوب است. نگاه تند از خدا، لعلّهم یتضرعون. نگاه تند گاهی خیلی خوب است. یک نگاه تندی به این کرد و گفت مااسمک؟ اسمت چیست؟ گفت مرا نمی‏شناسی؟ من عبد فرّار هستم. تا گفت من عبد فرّار هستم آقا جرقه دوّم را زد. گفت «أفَررت من اللَّه او من رسوله»؟ از که فرار کرده‏ای؟ از خدا فرار کردی یا از پیغمبرش؟ مثل جرقه روی بنزین عبد فرّار را آتش زد. از همانجا برگشت. مرتب می‏گفت اَفررت من اللَّه او من رسوله، افررت من اللَّه او من رسوله،... آمد خانه و مرتب به خود می‏تابید و همین جمله را می‏گفت تا نصف شب مرد. شاگردهای مرحوم آخوند نقل می‏کنند که مرحوم آخوند آمدند درس و فرمودند امروز درس تعطیل است. برای اینکه یکی از اولیاء اللَّه امروز از دنیا رفته است و می‏خواهیم برویم تشییع جنازه. مرحوم آخوند از جلو و شاگردها پشت‏سر او آمدند درب خانه عبد فرّار. شاگردها خیال کردند که آخوند اشتباه می‏کند. لذا داخل خانه رفتند و دیدند عبد فرّار مرده است. به زنش گفتند چه شد؟ گفت نمی‏دانم. همین مقدار می‏دانم آمد خانه و مرتب می‏گفت «افررت من اللَّه او من رسوله» مرتب به خود می‏پیچید و این را می‏گفت تا مرد. می‏گویند مرحوم آخوند نه فقط در تشییع جنازه‏اش شرکت کردند بلکه در غسل و کفن و دفن او شرکت کردند

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۲۸
سید رضا والا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی