رضا و رضایتمندی
رضا و رضایتمندی
" رضا " یکی از شروط اساسی بندگی خداوند متعال است . رضا یعنی انسان از ربوبیت خدا کاملاً راضی باشد . رضا یعنی انسان به تمام آنچه خداوند مقدر کرده است راضی باشد . این حقیقت بزرگ در سیره و کلمات امام حسین هم به بهترین شکل ممکن متجلی شد . حسین علیه السلام جز به رضایت الهی نمی اندیشید . ایشان به دخترشان سکینه فرمودند : فاصبری علی قضاء الله و لا تشکی . یعنی به قضای الهی راضی باش و لب به شکایت باز مکن . ناسخ التواریخ ج 2 ص 360 .
در هنگامی که امام از سوی دشمن تیر باران شد و تیر به گلوی حضرت نشست فرمود : بسم الله و لا حول و لا قوة الا بالله و هذا قتیل فی رضی الله . در این فراز نورانی حضرت بعد از شعار توحید می فرماید که : این کشته راه رضای خداوند است . مناقب شهر آشوب ج 4 ص 111 .
ابی عبدالله وقتی نامه حاکم کوفه در کربلا بدستش رسید و دید که در آن حضرت را به بیعت با یزید فراخوانده است ؛ امام نامه را دور انداخت و و فرمود : لَا أَفْلَحَ قَوْمٌ اشْتَرَوْا مَرْضَاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخَالِقِ ./ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج 44 ص 383 . و در ضمن خطبه ای هم که هنگام خارج شدن از مکه به سوی عراق ایراد نمودند فرمودند : " رضی الله رضانا اهل البیت " لهوف ص 91 . یعنی آنچه خداوند برای ما پسندیده و راضی هست آن چیز مورد پسند و رضای ماست .
انسانها در فضای بحث رضایت و عدم رضایت به چند دسته تقسیم می شوند
یک :
همیشه از وضعیت موجود و حضرت خداوند متعال راضی هستند :
خداوند متعال درباره قیامت و اهل بهشت می فرماید : قالَ اللَّهُ هذا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ./ خداوند فرمود: این، روزى است که راستگویان را صداقتشان سود دهد، برایشان باغهایى است که زیر درختانش نهرها جارى است، همیشه در آن ماندگارند، خداوند از آنان راضى است، آنان نیز از او راضىاند، این رستگارى بزرگ است .../ مائده / 119 :
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن
إنّ النبیّ صلى اللَّه علیه و آله سأل ربّه لیلة المعراج فقال: یا ربّ أیّ الأعمال أفضل؟ فقال اللَّه: لیس شیء عندی أفضل من التوکّل علیّ و الرضا بما قسمت . پروردگارا از میان اعمال کدامشان برتر است؟ خداى عزوجل فرمود: چیزى نزد من برتر از توکل و اعتماد برمن، و خوشنودى به چیزى که از حلال میان بندگانم تقسیم کرده ام نیست. الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسى 382
نکته قابل توجه : رضایت خوب است اما تا وقتی که این رضایت در مسیر الهی باشد . رضایت نسبت به تقدیر و خواسته های الهی کمال و محسوب می شود و با ارزش است . وگرنه قرآن بعضی از رضایت ها را ببا ارزش نمی داند .
أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلِیلٌ ./ آیا به جاى آخرت، به زندگى دنیا راضى شدهاید؟ پس بدانید بهرهى زندگى دنیا در (برابر) آخرت، جز اندکى نیست . توبه / 38
مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم .
یوسف راضی به زندان شد اما راضی به خلوت و هوسرانی زلیخا نشد . اصحاب کهف از وضع موجود و آنهمه ظلم و فساد راضی نبودند . امام حسین علیه السلام هم به هیچ وجه و قیمتی حاضر نبود در کنار یزید زندگی کند و رضایتی از وضع موجود از خویش نشان نداد .
حتی انسان در رفتار و کردارش نباید از همه اتفاقات و پیشامدها رضایت خود را نشان دهد . به هر ای نباید نگاه کرد و هر صدایی را نباید شنید و هر سخنی را نباید بر زبان جاری کرد . انسانی
که از همه چیز راضی ست دیگر امر و به معروف و نهی از منکر نمی تواند بکند .
دو :
همیشه از وضعیت موجود و تقدیر الهی ناراضی هستند و شکایت می کنند :
اعتراضی که انسان نسبت به خدا دارد بر میگردد، به انحرافی که نسبت به او داشته است. یعنی عیب و نقص خودش را به اونسبت میدهد و بعد شاکی میشود، یعنی انسان شکایت از خدا، در کار خدا می کند. یک سوء رفتار نسبت به خدا دارد و یک حسن ظن و تعلق نسبت به خودش دارد. این دو وقتی در هم ضرب شد نتیجهاش اعتراض نسبت به خدا میشود.
مُحَمَّدُ بْنُ عَجْلَانَ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فَشَکَا إِلَیْهِ رَجُلٌ الْحَاجَةَ فَقَالَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ سَیَجْعَلُ لَکُمْ فَرَجاً ثُمَّ سَکَتَ سَاعَةً ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى الرَّجُلِ فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ سِجْنِ الْکُوفَةِ کَیْفَ هُوَ فَقَالَ أَصْلَحَکَ اللَّهُ ضَیِّقٌ مُنْتِنٌ وَ أَهْلُهُ بِأَسْوَإِ حَالٍ قَالَ فَإِنَّمَا أَنْتَ فِی السِّجْنِ فَتُرِیدُ أَنْ تَکُونَ فِی سَعَةٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِن محمد بن عجلان گوید: در محضر امام صادق علیه السّلام بودم که مردى از آن جناب چیزى خواست، امام فرمود: صبر کنید خداوند برایت گشایش حاصل مىکند راوى گوید: امام اندکى سکوت کرد و بعد فرمود: براى من از زندان کوفه سخن بگو که اکنون در چه حال است.آن مرد پاسخ داد زندان کوفه تنگ و تاریک و بدبو مىباشد، و در بدترین حال قرار دارد، امام علیه السّلام فرمود: تو خود در زندان هستى و نمىدانى و حالا مىخواهى در زندان به راحتى زندگانى نمائى، مگر نمىدانى که دنیا براى مؤمن یک زندان مىباشد.
مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، ج2، ص: 204
سه :
زمانی احساس رضایت به آنها دست میدهد که همه چیز بر وفق مرادشان باشد :
قرآن کریم بخوبی این دسته از انسانها را در آیات متعددی معرفی می کند . تا نیاز به امداد الهی دارند با حال عجیبی او را می خوانند اما به محض اینکه احساس امنیت کردند از خداوند رو بر می گردانند . فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ )
پس هنگامى که بر کشتى سوار شوند (و خطر را احساس کنند،) خدا را با اخلاص مىخوانند (و غیر او را فراموش مىکنند) پس همین که (خداوند) آنان را به سوى خشکى رساند و نجات داد، باز ناگاه به شرک بر مىگردند . عنکبوت / 65 .
رضایت و خشنودی نسبت به امام در همه شرایط
سید بن طاوس میگوید: بعد از عمرو بن قرظه جون «1» (بفتح جیم) که غلام ابو ذر و شخصى سیاه چهره بود براى جهاد قیام نمود. امام حسین علیه السلام به وى فرمود: من تو را مرخص کردم، زیرا تو تابع ما شدى که در رفاه و عافیت باشى، خود را در راه ما مبتلا منماى. وى گفت: یا بن رسول اللَّه! من در زمان خوشى کاسه لیس شما بودم، آیا جا دارد اکنون که شما گرفتار شدهاید دست از شما بردارم! بخدا قسم بوى من نامطلوب است، حسب و نسب من پست میباشد، رنگ من سیاه است. تو بر من منت بگذار تا لایق بهشت گردم و بوى بدنم نیکو، حسب و نسبم عالى، صورتم سفید شود، نه بخدا من از شما مفارقت نمیکنم تا اینکه این خون سیاه من با خونهاى پاکیزه شما مخلوط شود. محمّد بن ابو طالب میگوید: سپس جون براى قتال قیام کرد و این رجز را خواند:
کیف یرى الکفار ضرب الاسود |
بالسیف ضربا عن بنى محمّد |
|
اذب عنهم باللسان و الید |
أرجو به الجنة یوم المورد |
|
یعنى کفار ضرب دست غلام سیاه را چگونه مىبینند که با شمشیر براى فرزندان حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم میزند ؛ من با زبان و دست از فرزندان حضرت محمّد دفاع میکنم. امیدوارم که در روز ورود بصحراى محشر داخل بهشت شوم. سپس جهاد کرد تا شهید شد و امام حسین علیه السلام ببالین او آمد و فرمود: بار خدایا! صورت وى را سفید و بوى او را نیکو و وى را با ابرار محشور بفرما و شناسائى را بین او و محمّد و آل محمّد صلّى اللَّه علیهم اجمعین برقرار بفرما! امام محمّد باقر از حضرت امام زین العابدین علیهما السلام روایت میکند که فرمود: هنگامى که گروهى در میدان جنگ آمدند تا اجساد شهیدان آل محمّد را دفن نمایند جسد این غلام یعنى جون را بعد از ده روز در حالى یافتند که بوى مشک از آن میوزید زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام، ص: 38
دو علامت رضای الهی :
رُوِیَ أَنَّ مُوسَى ع قَالَ یَا رَبِّ أَخْبِرْنِی عَنْ آیَةِ رِضَاکَ عَنْ عَبْدِکَ . حضرت موسی درباره نشانه های رضای الهی از بنده اش از خداوند سوال کرد .
یک : فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَیْهِ إِذَا رَأَیْتَنِی أُهَیِّئُ عَبْدِی لِطَاعَتِی وَ أَصْرِفُهُ عَنْ مَعْصِیَتِی فَذَلِکَ آیَةُ رِضَایَ . به درونت مراجعه کن. اگر واقعا فقرا را دوست دارى و از جبارها و طاغوتىها بدت مىاید این علامت رضایت الهی از توست .
دو : وَ إِذَا رَأَیْتَ نَفْسَکَ تُحِبُّ الْمَسَاکِینَ وَ تُبْغِضُ الْجَبَّارِینَ فَذَلِکَ آیَةُ رِضَای . اگر دیدی که من براى کسى مقدمات عبادت را فراهم مىکنم و مقدمات گناه را بر می دارم ، معلوم مىشود که از وی راضی هستم .
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج67، ص: 27