علی ع درگیر ترین شخصیت تاریخ
علی ع درگیر ترین شخصیت تاریخ
یکی از خصوصیاتی که علی ع از رسول خدا به ارث برد : لَیْسَتْ لَهُ رَاحَة . مکارم الأخلاق، ص: 12
· علی ع دائم با خودش درگیر بود . لحظه ای نفس را به حال خودش نمی گذاشت . نا آرام بود . بسیار خودش را توبیخ می کرد . خوبی هایش را تخطئه و سرزنش می کرد . خیالش از خودش راحت نبود .
·
تا آخرین روزهای عمرش دست از جنگ برنداشت .
موتوا قبل ان تموتوا را بارها می فرمود . مثل میتی زیر دست غسال بود در برابر خدا ( خودکشی معنوی ) .
· علی ع : إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یُمْسِی وَ لَا یُصْبِحُ إِلَّا وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَهُ
· علی ع : وَ اجْعَلْ نَفْسَکَ عَدُوّاً تُجَاهِدُه
· علی ع : أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ [اثْنَتَانِ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَل
· علی ع :
داستان یوسف و زلیخا را که می خواند نفسش را زلیخا و خودش را یوسف مجسم می کرد
داستان موسی را که می خواند خودش را موسی و نفسش را فرعون می دانست
داستان یونس را که می خواند خودش را یونسی می دید که در زندان نفس گرفتار بود
داستان نوح و نصایحش را که می خواند خودش را نوح و وسوسه هایش را بهانه گیری های قوم نوح می دید .
داستان ابراهیم را که می خواند خودش را ابراهیم و نفسش را بت ها می دانست .
· سیره امام در غذا خوردن
- امام صادق علیه السلام می فرماید: آن کس که خود را دوست علی می داند، جز حلال نمی خورد، زیرا امامش این چنین بود. آری، به خدایی که جان علی را گرفت، او تا زنده بود، در دنیا حرام نخورد، کم یا زیاد .
- عدی بن حاتم میگوید: مقابل حضرت علی علیه السلام مشک آب کهنه کوچکی دیدم و چند قطعه نان جو و مقداری نمک. به امام گفتم: « ای امیرالمومنین، به نظر من صلاح نیست شما روزها با دشمن جهاد کنید و شبها به عبادت بپردازید؛ ولی چنین غذایی بخورید.»امام فرمود : خودت را به قناعت عادت بده و مرض نفست را با قناعت درمان کن که اگر این کار را نکنی، بیشتر از نیاز و ضرورت، از تو درخواست میکند .
- از ام کلثوم (س)، دختر گرانقدر ایشان نقل شده است که شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، برای پدر طبقی که دو قرص نان جو و کاسه ی شیری در آن بود آوردم و مقداری نمک ساییده نیز حاضر کردم. هنگامی که حضرت نماز خود را به پایان رسانید، به آن طعام نگاه کرده و گریست و فرمود: ای دختر؛ من از پسرعمّ خود پیروی می کنم ولی حال تو دو نوع خورشت برای من حاضر کرده ای، همانا رسول الله تا زمانی که زنده بود دو طعام برای او حاضر ننمودند. ای دختر؛ هر کس خوراک و آشامیدنی و پوشش نیکو باشد، ایستادن او در قیامت نزد حق طولانی تر است. ای دخترم بدان که در حلال دنیا حساب است و همانا در حرام آن عِقاب.
- مسافری گرسنه و سرگردان در بیابان به کارگری که سخت مشغول کار بود رسید مسافر از مرد کارگر غذایی برای خوردن طلب کرد مرد وعده غذایی را که برای خود به همراه داشت به مسافر ارزانی داشت . او با اشتیاق فراوان به سمت غذا شتافت اما تکه نانی بیش نیافت . هر چند دلسرد اما میدانست همین تکه نان او را از گرسنگی و ضعف نجات میدهد . شروع به خوردن کرد که متوجه شد نان خشکیده و توان جویدن این نان سنگ شده را ندارد به ناچار دست از خوردن کشید و از مرد طلب طعامی بهتر کرد مرد کارگر که جز این غذایی نداشت ادرس ابادی را به مرد مسافر داد و فرمود در خانه ای سفره ای رنگین برای افطار گرسنگان مهیاست به انجا برو و . مسافر به راه افتاد و بر سر سفره رنگین نشست و دلش را از عزای ضعف نجات داد و برای قدردانی از مرد کارگر که تکه نانی بیشتر نداشت دست به سفره برد تا ازین سفره رنگین سهمی برای آن مرد بردارد میزبان حاضر و ناظر با تعجب دلیل این عمل را از مرد مسافر جویا شد؟! مسافر هم داستان را بازگو کرد . میزبان حاضر با تبسمی از مرد مسافر پرسید : آیا تو آن مرد را نشناختی؟ مسافر اظهار بی اطلاعی کرد میزبان حاضر گفت : آن مرد , صاحب این سفره , مولا امیرالمومنین علی علیه السلام است .
· سیره امام در مسائل اخلاقی
- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ یَرْدُدْنَ عَلَیْهِ السَّلَامَ وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَى الشَّابَّةِ مِنْهُنَّ وَ یَقُولُ أَتَخَوَّفُ أَنْ یُعْجِبَنِی صَوْتُهَا فَیَدْخُلَ عَلَیَّ أَکْثَرُ مِمَّا أَطْلُبُ مِنَ الْأَجْرِ"؛ حضرت علی(ع) بر زنان سلام می کرد ولی کراهت داشت که بر زنان جوان سلام نماید، و می فرمود: نگران هستم از این که از صدای آنها تعجب نمایم و این کار ضررش برای من بیش از ثواب آن باشد. در منابع مختلف از جمله، اصول کافی ج 2، ص 648، آمده است.
· سیره امام در اجرای عدالت
· سیره امام در عبادت
-
ابو درداء به نقل عروه بن زبیر در مسجد مدینه
خطاب به مردم گفت: آیا می دانید پارساترین مردم کیست؟ گفتند: شما بگویید. پاسخ داد: امیرالمؤمنین علی(ع) و
آنگاه خاطره ای نقل کرد که: ما و تعدادی از کارگزاران با علی(ع) در یکی از باغ های
مدینه کار می کردیم، به هنگام عبادت، علی(ع) را دیدم که از ما فاصله گرفت و در
لابه لای درختان ناپیدا شد. با خود گفتم شاید به منزل رفته است. چیزی نگذشت که
صدای حزن آور علی (ع) را در عبادت شنیدم که با خدا راز و نیاز می
کرد. آرام آرام خود را به علی (ع) رساندم، دیدم در گوشه ای بی حرکت افتاده و آن
قدر گریه کرده که بدن او بی حرکت شده است. با خود گفتم: شاید از خستگی کار و شب
زنده داری به خواب رفته باشد، کمی صبر کردم. خواستم او را بیدار کنم هرچه تکانش
دادم بیدار نشد، خواستم او را بنشانم نتوانستم. با گریه گفتم: انالله و انا الیه راجعون. فوراً به منزل فاطمه (س) رفتم و گریان و شتاب
زده خبر را گرفتم. حضرت زهرا (س) فرمود:
«ابودرداء به خدا علی (ع)
مانند همیشه در عبادت از خوف خدا بی هوش شده است»
آب بردم و به صورت امام (ع) پاشیدم، به هوش
آمد. وقتی مرا گریان دید، فرمود:
«در قیامت که مرا برای
حساب فرا می خوانند چگونه خواهی دید»
· سیره امام در برخورد با دشمن
- در جنگ خندق و نزاع با عمرو
- در صفین و نبستن اب بر لشکر معاویه
- نحوه برخوردش با ابن ملجم مرادی
- توصیه هایش به عمر
· سیره امام در بخشش و انفاق
- امام صادق ع می فرماید: روزی امیر المؤمنین ع سرگرم حفر چاهی بود، مقداری چاه را که کند،به گونه ای غیر معمول ناگاه، آب بسیار گوارا و شیرین فوران کرد. گروهی که نزد حضرت بودند به ایشان تبریک می گفتند، ولی امام ع فرمودند: من برای شکر گذاری در برابر نعمتهای الهی این چاه را وقف مسافرین وزائرین بیت الله الحرام می نمایم و هر کس که آب آن را بفروشد، یا به دیگری ببخشد، لعنت خدا و فرشتگان بر او باد.
- عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِ عَلِیٍّ ع أَنَّهُ قِیلَ لَهُ کَمْ تَتَصَدَّقُ أَ لَا تُمْسِکُ قَالَ إِی وَ اللَّهِ لَوْ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ قَبِلَ مِنِّی فَرْضاً وَاحِداً لَأَمْسَکْتُ وَ لَکِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَدْرِی أَ قَبِلَ اللَّهُ مِنِّی شَیْئاً أَمْ لا
- راوی می گوید: علی (ع) را دیدم، تنها از خانه بیرون آمده و نگران، به اطراف نگاه می کند; نزدیک رفتم، دیدم بسیار غمگین است، به طوری که اشک از چشمانش سرازیر می باشد، پرسیدم: چرا غمگین هستی؟ فرمود: هفت روز است که مهمانی به خانه ما نیامده است; در جستجوی مهمان هستم .
- هر گاه ثروتی دست امیر المؤمنین ع می رسید، فقرا و تهیدستان را با خبر می ساختند و پس جمع شدن آنها، پول ها را از دست راست به دست چپ خویش می ریخت و می فرمود: ای درهم های زرد و سفید غیر مرا فریب دهید. وآنگاه همه ی آنها را بین محرومین تقسیم می کرد و سپس دو رکعت نماز شکر می خواند.
·